شهرستانهاى ايرانشهر
متن پهلوی درباره شهرهای بزرگ ایران و تورانی در اواخر باستان
به نام دادر به افزونى
شهرستانهاى ايرانشهر
به نام و نيرو و اهلبی دادار اورمزد و جررا نيک
شهرستانهايى اندر زمين ايرانشهر کرد ایستاد. جدا جدا روز که كدام سرخدايى کرد به کار تمام بر ين يادگار نوشت استاد.
نه كوست خراسان شهرستان سمرقند را كاووس پسر قباد بنيان كذاشت. سياوش يسر كاووس آن را به پرداخت.
کیخسرو يسر سياوش آنجا زاد و برز آتش بهرام را آنجا نشاست.
پس از زرتشت دين آورد. از فرمان گشتاسپ شاه هزار و دویست فرگرد به تخته زرین كند و نوشت و به گنج ان آتش نهاد.
و پس اسكندر نفرینی سوخت و اندر ان دريا افكند.
سغد را هفت آشيان، و هفت آشيانه اندر بود این که هفت خودایان اندر بود. يكى آن جم و يكى آن اژی دهاگ و يكى آن فريدون و يكى آن منوجهر و يكى آن كاووس و يكى آن لهراسپ و يكى آن گشتاسپ شاه.
پس افراسياب نفرینی تورانى هر يک نشيمن ی ديوان و اراستة و بشن بهش کرد.
اندر بلخ بامى شهرستان ی نوازه اسفنديار پسر گشتاسپ کرد.
و برز آتش بهرام آنجا نشست و نيزه ی خاص آنجا بزد و او یَبغو خَغان و ایستِمی خَغان و چول خَغان و بزرگ خَغان و گوهرَم و تُزاب و اَرجاسپ ی خیونان شاه پیغام فرستاد: که ان نيزه ی من نگه کرد هر کی به پرواز ی این نيزه نگه کرد چه اندر او ایرانشهر دوید.
شهرستان خوارزم را نرسه پسر جهود کرد.
شهرستان مرورود را بهرام يسر یزدگرد کرد.
شهرستان مرو و شهرستان هرات را اسكندر رومى نفرینی کرد.
شهرستان بوشنگ را شاپور پسر اردشير کرد، و به بوشنگ پل ی بزرگى کرد.
شهرستان توس را توس پسر نوذر کرد و نهصد سال سپاهبد بود. پس از توس سپاهبدى ان به زرير و أز زرير ان به بستور و از بستور ان به كرزم امد.
شهرستان نيشاپور را شاپور پسر اردشير کرد. به ان گاه كه پهليزک تورانى را زد و به همانجا شهرستان فرمود کرد.
شهرستان قاين را كى لهراسب پسر گشتاسب کرد.
اندر گرگان شهرستانى دهستان خوانند نرسه اشكانى کرد.
شهرستان قومس پنج برج را ضحاك به شبستان كرد. میهن پارتیان آنجا بود. به خودای ی يزدگرد پسر شاپور، اندر تاختی چول، ويروىپهر آن مرز کرد.
شهرستان پنج را خسرو پسر قباد کرد: خسرو شاد، خسرو مست آباد، ويسب شاد خسرو، هو بوى خسرو و شاد فرخ خسرو نام نهاد.
و بارى که ١٨٠ فرسنگ دراز و ٢٥ ارش شاه بلند و ١٨٠ در کوشک و دستگرد اندر فرمود کردن.
به كوست خوروران، شهرستان تيسفون از فرمان توس پسر ورازه پسر گيو کرد
شهرستان نصبين را ورازه گيو کرد.
شهرستان اورها را نرسه اشكانى کرد.
شهرستان بابل را بابل به خودای جم کرد. و تير اباختر آنجا ببست. و واژه مغ هفت و دوازده اختران و اباختران و هشتم بﮩره با جادوگرى به مهر و زیر بنمود.
شهرستان حيره را شاپور پسر اردشير کرد. و مهرزاد حيره مرزبان به دیوار تازکان بگماشت.
شهرستان همدان را یزدگرد پسر شاپور کرد كه یزدگرد گناهکار خوانند.
اندر ماد و بخش نهاوند و دیوار بهرأماوند شهرستان بهرأم پسر یزدگرد کرد که را بهرام گور خواند.
بیست و یک شهرستان اندر پدشخوارگر کرد ایستاد از ارماييل يا از فرمان ارماييل ایشان كوهياران کرد که از ضحاک كوه به شاهی گرفت ایستاد.
كوهياران هفت هستند: وسيمگان و آهگان و وسپور و سوباران و مسرگان و بروزان و مرنزان.
این ان بود كه از ضحاك كوه به شاهی گرفت ایستاد.
شهرستان موصول را پيروز پسر شاپور کرد.
نه شهرستان اندر زمى جزبره کرد ایستاد و اميتوس قيصر برادرزاده کرد.
بيست و جهار شهرستان اندر زمى شام و یمن و آفريقا و كوفه و مكه و مدینه گاه کرد ایستاد. از شاهنشاه و قيصر است.
به كوست نيمروز شهرستان كابل را اردشير پسر اسفنديار کرد ایستاد.
شهرستان رخود را رهام پسر گودرز کرد به آن گاه كه اسبورز نر تورانى را زد و یَبغو خَغان را از انجا شکست بكرد.
شهرستان بست را بستور پسر زرير کرد، و به آن گاه كه شاه گشتانب دین يشتن به فرزدان بود و بنه گشتانب و دیگر شاهزادگان اندر نشست.
شهرستان فره و شهرستان زابلستان را رستم شاه سيستان کرد.
شهرستان زرنگ را نخست افراسياب تورانى کرد و آتش ورجاوند كركوى انجا نشست و منوچهر را اندر پدشخوارگر کرد و اسپندرمد را به زنى خواست و اسپندرمد اندر زمى آميخت. شهرستان ویران کرد و آتش افسارد و سپس كيخسرو پسر سياوش شهرستان را باز کرد. و آتش كركوى را باز نشست و اردشير بابكان شهرستان را به بپرداخت.
شهرستان كرمان را «قباد» پسر پیروز شاه كرمان کرد.
شهرستان به اردشير را به سه خودای کرد و اردشير پسر بابكان به پرداخت.
شهرستان استخر را اردوان شاه پارتيان کرد.
شهرستان دارابگرد را دارا پسر دارا کرد.
شهرستان بيشاپور را شاپور پسر اردشير کرد.
شهرستان گور-اردشير خوره را اردشير پسر بابكان کرد.
شهرستان توج را هما دختر چهراَزاد کرد.
شهرستان هرمزد-اردشير وشهرستان رام-هرمز را هرمز دلير پسر شاپور کرد.
شهرستان شوش و شوشتر را شيشين دخت زن یزدگرد پسر شاپور کرد چون دخت راس-جالوت شاه جهودان و مادر بهرام گور بود.
شهرستان گندیشاپور و شهرستان ایران-كرد-شاپور را شاپور پسر اردشير کرد و انرا بیلاَباد نام نهاد.
شهرستان نهر تيره به خودای دش ضحاک به شبستان کرد و زندان اشكان نام بود.
شهرستان سمران فريدون پسر اَبتين کرد. و مسروق شاه سمران زد و زمی سمران باز خویشی ايرانشهر اَورد. و دشت تازيان به خویشی و آبادى به بخت- خسرو شاه تازى داد پيوند داشت برای خویش.
شهرستان اَرست را شاپور پسر اردشير کرد.
شهرستان آسور و شهرستان به-اردشير را اردشير پسر اسفندیار کرد. و اُشگ هگر مرزبان دوسر و بورگل به دیوار تازيان بگمارد.
شهرستان جى را اسكندر نفرینی پسر فليپوس کرد، مکان جهودان آنجا بود. به خودایی يزدگرد پسر شاپور نزديک اَورد از خواهش شيشين دخت و زن بود.
شهرستان ايران-اَسان-كرد-قباد را قباد پسر پيروز کرد.
شهرستان اشگر را بهرام پسر یزدگرد کرد.
شهرستان آذربايجان را ايران-گشسب كه سپاهبد آذربايجان بود کرد.
شهرستان ون را ون دخت گلخشان کرد و به زنى كيقباد امد و دﮋ اروندسب را تور پسر براد-ريش كرب به جادوگرى کرد پناهی جان خويش.
به كوست آذربايجان شهرستان گنزک را افراسياب تورانى کرد.
شهرستان آمل را زنديق بر مرگ کرد. زرتشت پسر اسپيتمان از ان شهرستان بود.
شهرستان بغداد را ابوجعفر چونشان ابودوانيقى خواند کرد.
به پيروزى بست
فرجام به درود و شادى و رامش